دانلود جدیدترین آهنگ های ایرانی

» شعر های غمناکموزیک دانلود » صفحه 5

کانال تلگرام ما ما را از طریق کانال دنبال کنید.
ای نام تو بهترین سر آغاز
یکشنبه ۱۳ خرداد ۱۴۰۳
دانلود آهنگ علی یاسینی به نام دیوار
پخش آنلاین علی یاسینی - دیوار بازدید : 2,009 views مشاهده
00:00
00:00
پخش آنلاین موزیک

ترانه‎های عاشقانه

دسته بندی : عاشقانه ها تاریخ : چهارشنبه 23 سپتامبر 2015

این سکوت و این هوا و این اتاق
شب به شب به خاطرم میاردت
توی این خونه هنوزم یه نفر
نمیخواد باور کنه نداردت

نمیخواد باور کنه تو این اتاق
دیگه ما با هم نفس نمیکشیم
زیر لب یه عمر میگه با خودش
ما که از همدیگه دست نمیکشیم

به هوای روز برگشتن تو
سر هر راهی نشونه میکشه
با تمام جاده های رو زمین
رد پاتو سمت خونه میکشه

من دارم هر روزمو بدون تو
با تب یه خاطره سر میکنم
با خودم به جای تو حرف میزنم
خودمو جای تو باور میکنم

توی این خونه به غیر از تو کسی
دلشو با من یکی نمیکنه
من یه دیوونم که جز خیال تو
کسی با من زندگی نمیکنه

تو سکوت بی هوای این اتاق
شب به شب به خاطرم میارمت
خودمم باور نمیکنم ولی
دیگه باورم شده ندارمت

55 views مشاهده

نگاه کن به من

دسته بندی : عاشقانه ها تاریخ : چهارشنبه 15 آوریل 2015

اشعار عاشقانه

نگاه کن من چه بی پروا، چه بی پروا
به مرز قصه های کهنه می تازم
نگاه کن با چه سرسختی تو این سرما
برای عشق یه فصل تازه می سازم
یه فصل پاک، یه فصل امن و بی وحشت
برای تو که یک گلبرگ زودرنجی
یه فصل گرم و راحت زیر پوست من
برای تو که باارزش ترین گنجی
نگاه کن من به عشق تو چه مجنون وار
تن یخ بستهء پروازو می بوسم
بیا گرم کن منو با سرخی رگ هات
من اون رگ های پر آوازو می بوسم
تو رو می بوسم ای پاکیزهء عریان
تو رو پاکیزه مثل پرچم ایران
طلوع کن من حرارت از تو می گیرم
ظهور کن من شهامت از تو می گیرم
بیا ، هیچ کس مثل من و تو عاشق نیست
مثل ما عاشق و همسایه و همدم
بیا ، از شیشهء سخت و بلند عشق
مثل ارابهء نور رد بشیم با هم
نگاه کن ، من چه شبنم وار، چه شبنم وار
به استقبال دستای خزون می رم
هراسم نیست از این سرمای ویران گر
برای تو ، من عاشقانه می میرم

82 views مشاهده

و من چه شادترینم

دسته بندی : عاشقانه ها تاریخ : چهارشنبه 15 آوریل 2015

اشعار عاشقانه

و من چه شادترینم، برای آمدنت
کنم هُمای دل و جان، فدای آمدنت
سری که در همه احوال، سرفرازی کرد
کنون نثار کنم من، به پای آمدنت
شکوفه زد به گياه ِ دلم، بهار آمد
ميان برف ِ زمستان، صفای آمدنت
بگو به مُطرب و ساقی، که بزم آرایند
به شادباش و، دم ِ دلگشای آمدنت
دلم چو مرغ ِ قفس، بی‌قرار و بی‌تاب است
گشوده بال و پری، در هوای آمدنت
شبم که خواب نیاید به چشم، تا به سحر
مباد بگذرم از، کيميای آمدنت
تمام ِ عمر شمردم، عبور ِ عقربه را
به ساعت ِ دل ِ خود، لحظه‌های آمدنت…
دوباره روز به شب آمد و، دلم تنگ است
برای عاشقی و، روزهای آمدنت

104 views مشاهده

نمي‌دانم چطور بگويم

دسته بندی : عاشقانه ها تاریخ : چهارشنبه 15 آوریل 2015

عاشقانه های ایرانی

نمي دانم چطور بگويم
و چگونه بفهمانم
اين احساس را كه به قلم و زبان نمي آيد
تو در نگاه مني
تو در نفس مني
تو بيرون و درون مني
در چشمانم و در خيالم
نپرس كه چه ها است
افقهاي عشقم در توست
و فقط با تو
من دنيا را
دو چيز مي دانم :
يكي تو ، كه همه چيزي
و ديگر ، چيزهايي كه تو نيستي .

70 views مشاهده

تو بمان با من

دسته بندی : عاشقانه ها تاریخ : چهارشنبه 15 آوریل 2015

تو بمان با من

به تو می انديشم
ای سراپا همه خوبی
تک و تنها به تو می انديشم
همه وقت
همه جا
من به هر حال که باشم به تو می انديشم
تو بدان اين را تنها تو بدان!
تو بيا
تو بمان با من . تنها تو بمان
جای مهتاب به تاريکی شبها تو بتاب
من فدای تو. به جای همه گلها تو بخند
اينک اين من که به پای تو درافتادم باز
ريسمانی کن از اين موی بلند
تو بگير
تو ببند
تو بخواه
پاسخ چلچله ها را تو بگو
قصه ابر هوا را تو بخوان
تو بمان با من تنها تو بمان
در دل ساغر هستی تو بجوش
من همين يک نفس از جرعه جانم باقی است
اخرين جرعه اين جام تهی را تو بنوش…ـ

648 views مشاهده

به تو می‌اندیشم

دسته بندی : عاشقانه ها تاریخ : چهارشنبه 15 آوریل 2015

به تو می‌اندیشم

ای نگاهت نخی از مخمل و از ابریشم
چند وقتی است که هر شب به تو می اندیشم
به تو آری به تو یعنی به همان منظر دور
به همان سبز صمیمی ، به همان باغ بلور
به همان سایه ، همان وهم ، همان تصویری
که سراغش ز غزلهای خودم میگیری
به تبسم ، به تکلف ، به دل آرایی تو
به خموشی ، به تماشا ، به شکیبایی تو
به نفسهای تو در سایه سنگین سکوت
به سخنهای تو با لهجه شیرین سکوت
به همان زل زدن از فاصله دور به هم
یعنی آن شیوه فهماندن منظور به هم
شبحی چند شب است آفت جانم شده است
اول اسم کسی ورد زبانم شده است ( ادامه )

414 views مشاهده

وقتي مياي صداي پات

دسته بندی : موزیک تاریخ : چهارشنبه 15 آوریل 2015

 وقتی میای صدای پات

وقتي مياي صداي پات، از همه جاده ها مياد
انگار نه از يه شهر دور، كه از همه دنيا مياد
تاوقتي كه در وا ميشه، لحظه ديدن مي رسه
هر چي كه جاده ست رو زمين، به سينه من مي رسه
آه…
اي كه تويي همه، كسم
بي تو مي گيره، نفسم
اگه تو رو داشته باشم
به هرچي مي خوام، مي رسم
به هرچي مي خوام، مي رسم
وقتی تو نیستی قلبمو،واسه کی تکرار بکنم
گلهاي خواب آلوده رو، واسه كي بيدار بكنم؟
دسته كبوتراي عشق، واسه كي دونه بپاشه؟
مگه تن من مي تونه، بدون تو زنده باشه؟ ( ادامه )
اي كه تويي همه، كسم
بي تو مي گيره، نفسم
اگه تو رو داشته باشم
به هرچي مي خوام، مي رسم
به هرچي مي خوام، مي رسم
آه…
عزيزترين سوغاتي غبار پيراهن تو
عمر دوباره منه، ديدن و بوييدن تو
نه من تو رو واسه خودم
نه از سر هوس مي خوام
عمر دوباره ي،مني
تو رو واسه نفس مي خوام
اي كه تويي همه، كسم
بي تو مي گيره، نفسم
اگه تو رو داشته باشم
به هرچي مي خوام، مي رسم
به هرچي مي خوام، مي رسم

641 views مشاهده

اشعار فریدون مشیری – برد با کیست

دسته بندی : عاشقانه ها تاریخ : چهارشنبه 18 فوریه 2015

سرو می‌نازید و می‌بالید سخت :
– از من آیا هست زیباتر درخت‌؟
برد با من نیست آیا‌؟
من‌، پرند نوبهاری بی‌خزانم در بر است!
گل به او خندید و گفت :
– از تو زیباتر منم‌، کز رنگ و بوی
تاج نازم بر سر است.
چهره‌ی نرگس به خود‌خواهی شکفت
چشم بر یاران خام‌ اندیش‌، گفت :
– دست‌تان خالی‌ست در آن‌جا‌، که من
دامنم سرشار از گنج زر است!
ارغوان آتشین رخسار گفت :
– برد با همتای روی دلبرست!
لاله‌ها مستانه رقصیدند،
یعنی‌:
– غافلید !
در جهانی این‌چنین ناپایدار
برد با آن‌کس که چون ما سرخوشان
تا نفس دارد به دستش ساغر است!
پای دیواری‌، درون یک اجاق‌،
کنده‌ای می‌سوخت‌، در آن سوی باغ
باغبان پیر را با شعله‌ها
رمز و رازی بود‌، سر جنباند و گفت :
– برد با خاکستر است!
برد با او بود یا نه
روز دیگر، بامداد
توده‌ی خاکستری را
هر طرف می‌برد باد !

501 views مشاهده

اشعار فریدون مشیری – شالیزار

دسته بندی : عاشقانه ها تاریخ : چهارشنبه 18 فوریه 2015

گشوده کاروان های زمرّد ،بار ، شالیزار .
پس از باران شب ، تابد زمرّد وار ، شالیزار ،
گران دشتی ،به صد منزل ، نوازش بخش چشم و دل .
سبکرو رهگذر را چشم ازو برداشتن ، مشکل.
به آغاز جهان می ماند ،
این زیبایی سرشار ، شالیزار.
افق می بود اگر دیوار
فراتر رفته بود از آن سوی دیوار ،شالیزار.
غم آگین چهره هایی ، مرد وزن ،پرورده زحمت،
ازآن دریای رحمت سر بر آورده ،
شکفته خوش تر از گلبوته ،
بر دامان آن دیبای گسترده،
پس از رنجی توان فرسا
به بوی راحت فردا،
نوایی شاد سر کرده.
نویدی از امیدی تازه ،با خود داشت ،
این شادابی بسیار ،
شالیزار
مرا برگی ازین سبزینه پربار کن ،ای آسمان ،
ای خاک !
مرادر خواب این مخمل
مرا در خرمن این گیسوان سبز پنهان کن !
مرا بر بوی این آرامش جان و روان
بسپار،
شالیزار !

573 views مشاهده

اشعار فریدون مشیری – دست

دسته بندی : عاشقانه ها تاریخ : چهارشنبه 18 فوریه 2015

از دل و ديده ، گرامی تر هم
آيا هست ؟
– دست ،
آری ، ز دل و ديده گرامی تر :
دست !
زين همه گوهر پيدا و نهان در تن و جان ،
بی گمان دست گرانقدرتر است .
هر چه حاصل كنی از دنيا ،
دستاورد است !
هر چه اسباب جهان باشد ، در روی زمين ،
دست دارد همه را زير نگين !
سلطنت را كه شنيده ست چنين ؟!
شرف دست همين بس كه نوشتن با اوست !
خوشترين مايه دلبستگي من با اوست .
در فروبسته ترين دشواری ،
در گرانبارترين نوميدی ،
بارها بر سرخود ، بانگ زدم :
– هيچت ار نيست مخور خون جگر ،
دست كه هست !
بيستون را ياد آر ،
دست هايت را بسپار به كار ،
كوه را چون پَر كاه از سر راهت بردار !
وه چه نيروی شگفت انگيزي است ،
دست هايی كه به هم پيوسته است !
به يقين ، هر كه به هر جای ، در آيد از پاي
دست هايش بسته است !
دست در دست كسی ،
يعنی : پيوند دو جان !
دست در دست كسی
يعنی : پيمان دو عشق !
دست در دست كسی داری اگر ،
دانی ، دست ،
چه سخن ها كه بيان می كند از دوست به دوست ؛
لحظه ای چند كه از دست طبيب ،
گرمی مهر به پيشانی بيمار رسد ؛
نوشداروی شفا بخش تر از داروی اوست !
چون به رقص آيی و سرمست برافشاني دست ،
پرچم شادی و شوق است كه افراشته ای !
لشكر غم خورد از پرچم دست تو شكست !
دست ، گنجينه مهر و هنر است :
خواه بر پرده ساز ،
خواه در گردن دوست ،
خواه بر چهره نقش ،
خواه بر دنده چرخ ،
خواه بر دسته داس ،
خواه در ياري نابينايی ،
خواه در ساختن فردايی !
آنچه آتش به دلم مي زند ، اينك ، هر دم
سرنوشت بشرست ،
داده با تلخی غم های دگر دست به هم !
بار اين درد و دريغ است كه ما
تيرهامان به هدف نيك رسيده است ، ولی
دست هامان ، نرسيده است به هم !

376 views مشاهده