در سیاهی پرده افتاد از رخ تابانتان(علی قیصری)
دسته بندی : عاشقانه ها تاریخ : دوشنبه 14 دسامبر 2020
در سیـاهی پـــــرده افتــــاد از رخ تابانتان
شد مسیر ِ کـــوچه روشن تا لـب ِ ایوانتان
کردی از ناز نگاهت روز و شب افسونگری
تـا شوم با سِحر و جادو شاعـر چشمـانتان
نـم نـم بـاد صبـا از بس به مویت شانه زد
میتراودبویخوش از زلف مشک افشانتان
جان به دست ورطه ی تلخ هلاکت میدهد
آن که نوشد قهـوه ی قاجـاری از فنجانتان
سال ها عاشق تر از گنجشککی برچیده ام
روی دست ِ پنجـــره از ریـــزه هـای نانتان
آنقَـــدر نـاز و فـــریبایی کــه هنگام سماع
مـــولوی را دل ربــاید دامــــن چـرخانتان
ای بهشتت سرزمین عجز و عصیان و گناه
آدم عـــاقل نچینـــــد سیـبی از بستـانتـان
در نگـاه ِ بی قـــرارم زل نــزن بانــو عسل
پـاره گـــردانَـد دلـــم را نــاوک مـــژگانتان
علی قیصری
+ نوشته شده در دوشنبه بیست و چهارم آذر ۱۳۹۹ ساعت ۱۲ ب.ظ توسط علی قیصری
|
|
لینک کوتاه https://bo2bo3.com/?p=20305
506 views مشاهده
دیدگاهها برای در سیاهی پرده افتاد از رخ تابانتان(علی قیصری) بسته هستند
صفحه اصلی
00