اشعار فریدون مشیری – نیایش
دسته بندی : عاشقانه ها تاریخ : سهشنبه 3 فوریه 2015
آفتابت
– كه فروغ رخ «زرتشت» در آن گل كردهست
آسمانت
– كه ز خمخانه «حافظ» قدحي آوردهست
كوهسارت
– كه بر آن همت «فردوسي» پر گستردهست
بوستانت
– كز نسيم نفس «سعدي» جان پروردهست
همزبانان مناند.
مردم خوب تو، اين دل به تو پرداختگان
سر و جان باختگان، غير تو نشناختگان
پيش شمشير بلا
قد برافراختگان،سينه سپرساختگان
مهربانان مناند.
نفسم را پر پرواز از توست
به دماوند تو سوگند كه گر بگشايند
بندم از بند ببينند كه:
آواز از توست!
همه اجزايم با مهر تو آميخته است
همه ذراتم با جان تو آميخته باد
خون پاكم كه در آن عشق تو ميجوشد وبس
تا تو آزاد بماني
به زمين ريخته باد!
338 views مشاهده
دیدگاهها برای اشعار فریدون مشیری – نیایش بسته هستند