دانلود جدیدترین آهنگ های ایرانی

» برترین اهنگ های فریدون فروغیموزیک دانلود

کانال تلگرام ما ما را از طریق کانال دنبال کنید.
ای نام تو بهترین سر آغاز
یکشنبه ۲۵ آذر ۱۴۰۳
دانلود آهنگ علی یاسینی به نام دیوار
پخش آنلاین علی یاسینی - دیوار بازدید : 2,162 views مشاهده
00:00
00:00
پخش آنلاین موزیک

دانلود آهنگ از فریدون فروغی

رنج و عذاب از من
شنگی و شاب از تو
خون جگر از من
موی خضاب از تو
آی شیاد میخوای بمونی تو
اما صبر که بره می دهم جزای تو
کار و تلاش از من
راحت و خواب از تو
کاسه خون از من
تنگ گلاب از تو  ( ادامه )

172 views مشاهده

دانلود آهنگ از فریدون فروغی

گر بر فلکم دست بدی چون یزدان
برداشتمی من این فلک را ز میان
از نو فلک دگر چنان ساختمی
کازاده به کام دل رسیدی آسان
گلدونا گل ندادن
درختا بار ندادن
گوسفند و گاو و میش ها
ماست و پنیر ندادن
گندمهای بیابون
یه لقمه نون ندادن
چشمه های تو دالون
یه چیکه آب ندادن
به هر کی هر چی گفتم
به من جواب ندادن
مردای مست کوچه
تو جیباشون کلوچه
تلو تلو میرفتن
از پیچ و تاب کوچه
آی آدمای مرده
ترس دلاتونو برده
پس چرا ساکت هستین
سگ دلاتونو خورده
به هر کی هر چی گفتم  ( ادامه )

325 views مشاهده

دانلود آهنگ از فریدون فروغی

دلامون شکسته یا علی
زبونامون بسته یا علی
چشامون همه به راه تو
مردای خسته یا علی
بس که بلنده دستامن
سوی خدای آسمون
نقش خدا رو دستامون
حالا نشسته یا علی
دلامون شکسته یا علی
زبونامون بسته یا علی
چشامون همه به راه تو
مردای خسته یا علی
در زور خونه بسته
قد مردا شکسته
دیگه هو نکشد مرد
کشد آه پر از درد درد
بس که بلنده دستامن
سوی خدای آسمون ( ادامه )

307 views مشاهده

دانلود آهنگ از فریدون فروغی

وقتی که دستای باد
قفس مرغ گرفتار و شکست
شوق پرواز و نداشت
وقتی که چلچله ها
خبر فصل بهارو می‌دادن
عشق آوازو نداشت
دیگه آسمون براش ، فرقی با قفس نداشت
واسه پرواز بلند ، تو پرش هوس نداشت
شوق پرواز ، توی ابرا ، سوی جنگلای دور
دیگه رفته از خیال اون پرنده صبور
اما لحظه ای رسید
لحظه پریدن و رها شدن ، میون بیم و امید
لحظه ای که پنجره ، بغض دیوارو شکست
نقش آسمون صاف ، میون چشاش نشست
مرغ خسته پر کشید و افق روشنو دید
تو هوای تازه دشت ، به ستاره ها رسید ( ادامه )

246 views مشاهده

دانلود آهنگ از فریدون فروغی

مرگ اون لاله سرخ
کفن خنده به روی لب بود
گرد اون آینه ها
شبح فاجعه ای در شب بود
مردن شاپرکها
کشتن قاصدکها
خبر از شومی کار میداد
نفس اش ناله غم میداد
آشیان رو به خرابی میرفت
تن پوسیده گواهی میداد
او به این حرف نمی اندیشید
که کفن باید برد و نفس باید داد
و به جای همه بودنها همه دیدنها
لحظه ها مانده به یاد
شکوه اندیشه مردن در اوست
همه هستی او رفته به باد
مردن شاپرکها
کشتن قاصدکها
او سراسیمه بدنبال تلافی میرفت (ادامه)

214 views مشاهده