یه عمر که دل ای دل رمیدیو رووندی
کبوترای عشقو یکی یکی پروندی
هم منو خسته کردی هم خودتو سوزوندی
هم منو خسته کردی هم خودتو سوزوندی
عجب ساده ای ای دل
واسه سوختنو پر پر زدنو مرده ای دل
هر جا که غمی بود ای دل تو شکستی
یک عمر که ای دل تو غصه پرستی
تو هر شب هر روز دنبال حقیقت
من عاشق دنیا یار میو مستی ای دل
در مجمع خوبان بیهوده نشستی
با چشم خماری عهدی که نبستی
هرگز نرسوندی ما را تو به مقصود
چی فهمیدی اخر از عالم هستی ای دل ( ادامه )
اين چه رسميست كه تو ناز كني يك طرفه
اين نشد كار كه من ناز كشم يك طرفه
عين ظلمست كه تو مست خرامان باشي
من به خاري حقارت برسم يكطرفه
نازنينم اين چه رسميت اين چه رسميت
اين چه رسميت كه تو عاشق خود باشي و من
در غم سستي پيمان تو پرپر بزنم
اين چه گفته است كه تو غرق هوس بازي خويش
من عاشق به دل غم زده خنجر بزنم ( ادامه )
پا به پاي تو مي يام هر جا بري
گوش به حرف تو مي دم هر چي بگي
من گذشتم از همه براي تو
جونم و برات مي دم به سادگي
تو بدون که شيشه ي عمر مني
خدا اون روز و نياره که بشکني
براي گفتن خوبي هاي تو
يه عالم کوچيکه يک دنيا کمه
نمي شه از تو گذشت به سادگي
تو که خوبي هات به قد عالمه ( ادامه )
تنها ترين مردم به دوشم کوله باره غم
از غمها لبريزم
کوه صبور شانه ام از بار غمها خم
من قصه ي دردم تنها ي شبگردم
تنها دو دست مهربان تو پناه من
چشمان تو تنها چراغ کوره راه من
تنها تو ماندي از همه دنيا براي من
آن شانه هاي نازک تو تکيه گاه من
تنها تو هستي در تمام لحظه هاي من
تنها تو ماندي جز خداي من براي من
آه اي هستي من شور مستي من
بر چين اشک مرا برچين ( ادامه )
تو ديونه رفتي يه شب بي نشونه
تو خواستي که قلبم پريشون بمونه
واست گريه ي من ديگه بي امونه
دل از درد عشقم يه درياي خونه
مي خوام با تو باشم مي خوام با تو باشم هنوز عاشقونه
ولي نازنينم چگونه چگونه چگونه چگونه
من از سبزه سبزم ولي خسته خسته
من از شهر عشقم ولي دل شکسته
مي گفتم يه ابري يه هم رنگ بارون
يه بارون رحمت واسه سبزه زارون ( ادامه )
بهتر از من چه کسي عاشق تر از من چه کسي
واسه ي عشق تو ديوونه تر از من چه کسي
اگه قربوني مي خواستي بهتر از من چه کسي
واسه پيش مرگ تو اماده تر از من چه کسي
تو اگه چشمه بودي تشنه تر از من چه کسي
واسه دلداري دادن خسته تر از من چه کسي
بهتر از من چه کسي عاشق تر از من چه کسي
همه راه ها رو به من سد کردي
عشقم و رد کردي
به خودت بد کردي به خودت بد کردي ( ادامه )
در کار عشق ما همیشه اما بود
بی جانی ریشه از ساقه پیدا بود
آن شب که گفتی باورم کن با تو میمانم
دلواپسی های من از صبح فردا بود
آن شب که گفتی با تو هستم تا که دنیا هست
باور نکردم گرچه این جمله زیبا بود
در عمق دریا هرگز یک قطره پیدا نیست
پایان عشق ما پایان دنیا نیست
مثل زلال آب من باورت کردم
مینای یک رنگی در ساغرت کردم ( ادامه )
دشمن اگه هزار هزار فشنگاشون قطار قطار
حلقه به دورت بزنن صد تا با سيصد تا سوار
خودم ميام مي برمت با يک نگاه ميدزدمت
خودم مي يام مي برمت با يک نگاه ميدزدمت
اين دل بي قرارم به دام تو اسيره
براي ديدن تو نفسم داره مي گيره
نفسم داره مي گيره
قد نگو نگو نگو سرو خرامانه
چشم نگو نگو نگو نرگس مستانه
لب نگو نگو نگو غنچه ي خندانه
دل نگو نگو نگو خيلي پريشانه
اين دل بي قرارم به دام تو اسيره ( ادامه )
ترمه و اطلس بيارين تا بپوشونم تنت
سينه ريزي از جواهر بنذازم به گردنت
نکنه دست رقيبون برسه به دامنت
نکنه خونم بيفته عاقبت بر گردنت
اي بلا بالا بلا قربون اون نگاهت
قربون راه رفتنت قربون خاک راهث
من روزي هزار دفه به پاي تو مي ميرم
با يه بوسه ي تو باز دوباره جون مي گيرم
با يه بوسه ي تو باز دوباره جون مي گيرم
ترمه و اطلس بيارين تا بپوشونم تنت
سينه ريزي از جواهر بنذازم به گردنت
نکنه دست رقيبون برسه به دامنت
نکنه خونم بيفته عاقبت بر گردنت ( ادامه )
صبحت بخیر عزیزم با آنکه گفته بودی دیشب خدا نگهدار
با آنکه دست سردت از قلب خسته ی تو گوید حدیث بسیار
صبحت بخیر عزیزم با آنکه در نگاهت حرفی برای من نیست
با آنکه لحظه لحظه می خوانم از دو چشمت از خستگی ز تکرار
در جان عاشق من شوق جدا شدن نیست
خو کرده قفس را میل رها شدن نیست
من با تمام جانم پر بسته و اسیرم
باید که با تو باشم در پای تو بمیرم ( ادامه )