هنوزم يار تنهايم، به ديدار تو مي آيم، باز مي آيم
اگر که فرصتي باشد، مجال صحبتي باشد، حرف خواهم زد
براي ديدن تو از حادثه ها گذشته ام
کفر اگر نباشد اين من از خدا گذشته ام
عذاب اين دريده ها، مرا شکسته بي صدا
دستي بکش به زخم من، که از شفا گذشته ام
باورم کن، باورم کن، من که با تو صادقم
اگه خسته ام، يا شکسته ام، هر چه هستم، عاشقم
منو بشناس و باور کن که خسته ام، خیلی خسته ام، اما هستم ( ادامه )