اسمر یارم جوانه وک ماه تابانه – اسمر اسمر
دختر گندم گون ، دلبر من مثل ماه تابان زیباست
ای داد بیداد کس دیار نیه
کس له درد کس خور دار نیه
ای داد بیداد کسی دیده نمی شود
کسی از درد کسی با خبر نیست
خوم کرمانشانی یارم قصریه
خاطر خای بیمه تقصیرم نیه
من کرماشاهی هستم یارم قصری است
خاطر خواهش شده ام تقصیرم نیست
و دیور دیار دادی و تم یه یاره
گلارم کور بود یه خو ریواره ( ادامه )