دانلود آهنگ جدید ایوان بند به نام عالیجناب
Download New Music Evan Band Called Alijenab
دانلود آهنگ با لینک مستقیم + پخش آنلاین + متن آهنگ
تک آهنگ عالیجناب از ایوان بند به همراه متن ترانه
برای دانلود آهنگ عالیجناب از ایوان بند به ادامه مطلب بروید .
دانلود آهنگ جدید هوروش بند به نام این قرارمون نبود
Download New Music Hoorosh Band Called In Ghararemon Nabod
دانلود آهنگ با لینک مستقیم + پخش آنلاین + متن آهنگ
تک آهنگ این قرارمون نبود از هوروش بند به همراه متن ترانه
برای دانلود آهنگ این قرارمون نبود از هوروش بند به ادامه مطلب بروید .
دانلود آهنگ جدید بنیامین بهادری به نام چند متر مکعب عشق
Download New Music Benyamin Bahadori Called Chand Metre
دانلود با لینک مستقیم + پخش آنلاین + متن + تکست
تک آهنگ چند متر مکعب عشق با صدای بنیامین بهادری
برای دانلود آهنگ چند متر مکعب عشق از بنیامین بهادری به ادامه مطلب بروید .
دانلود آهنگ جدید ایوان بند به نام تو که معروفی
Download New Music Evan Band Called To Ke Maroofi
دانلود آهنگ با لینک مستقیم + پخش آنلاین + متن آهنگ
تک آهنگ تو که معروفی از ایوان بند به همراه متن تران
برای دانلود آهنگ تو که معروفی از ایوان بند به ادامه مطلب بروید .
دانلود آهنگ جدید هوروش بند به نام عاشقم کردی
Download New Music Hoorosh Band Called Ashegham Kardi
دانلود آهنگ با لینک مستقیم + پخش آنلاین + متن آهنگ
تک آهنگ عاشقم کردی از هوروش بند به همراه متن ترانه
برای دانلود آهنگ عاشقم کردی از هوروش بند به ادامه مطلب بروید .
رقصان میگذرم از آستانه اجبار
شادمانه و شاکر
از بیرون به درون آمدم
از منظر
به نظاره به ناظر
به هیأت گیاهی نه به هیأت پروانه ای
نه به هیأت سنگی نه به هیأت برکه ای
من به هیأت ما زاده شدم
به هیأت پرشکوه انسان
تا در بهار گیاه به تماشای رنگین کمانِ پروانه بنشینم
غرور کوه را دریابم و هیبت دریا را بشنوم
تا شریطه ی خود را بشناسم
و جهان را به قدر همت و فرصت خویش معنا دهم
که کارستانی از این دست
از توان درخت و پرنده و صخره و آبشار بیرون است
انسان زاده شدن تجسّدِ وظیفه بود
توان دوست داشتن و دوست داشته شدن
توان شنفتن
توان دیدن و گفتن
توان اندوهگین و شادمان شدن
توان خندیدن به وسعت دل
توان گریستن از سُویدای جان
توان گردن به غرور برافراشتن در ارتفاع شکوه ناک فروتنی
توان جلیلِ به دوش بردن بار امانت
و توان غمناک تحمل تنهایی
تنهایی
تنهایی
تنهایی عریان
انسان
دشواریِ وظیفه است
دوباره یــوز ایـرانی مجـالی تازه خواهد یافت
میان کوهی از جنگل غـزالی تازه خواهد یافت
همین که بـاغِ آویـشن بپـوشد میـخک و سنبـل
دوباره بلبل افسـرده چــالی تازه خواهد یافت
زمین خشک و لـم یـــزرع شود آبستن از باران
کـویرِ چـاکِ لب تشنه نهـالی تازه خواهد یافت
کماکان پهنه ی صحرا پر از رویای پــرواز است
برای جوجه گنجشکی که بالی تازه خواهدیافت
گلِ سـرخ و رزِ وحشی شکـوفـا می شـود از نو
شقایق درپسِ پَرچین مجالی تازه خواهدیافت
بنــازم مـــادیانی را کـــه سُـم روی زمین کـوبد
به عشق کُره ی اسبی که یالی تازه خواهدیافت
بـه عشق خــاطرات و سر زمین سبــز رویـاهـا
غـزل هـای پریشانم خیـالی تازه خـواهد یافت
عسل بانو بخوان شعری که فردا فصل کوچ آید
پرستوی پر از دلشوره حالی تازه خواهد یافت
علی قیصری
هر زمانی عشوه می ریــزد میان کوچه ها
از تنش بادِ بهاران عطرِ خوش بو می بَرد
پشت پَرچین میسپارد روسری را دستِ باد
بی خیال از هر نسیمی شانه بر مو می بَرد
لــرزش بــرجستگی ها دکـمه را وا می کند
در میــانِ پیــرهن وقتی کــه تیهـو می بَرد
راز و رمزش را نمیدانم ولی دائم به چشم
سرمه ای دارد کـه دل از بچــه آهو می بَرد
هــر زمـان با جیغ و داد آیـد صـدای وای نه
یک نفــر از بـاغ او دزدانـــــه لیمــو می بَرد
بی خبر از حرف مردم دخترِ وحشی صفت
آبــــرویِ عـــاشقـان را بـا هیـاهــــو می بَرد
شعرِ شاعر تازه شیرین میشود وقتی عسل
قَـدری از شهـدِ شکــر از کـام کنـدو می بَرد
علی قیصری
آدمیزاد است دیگر
گاهی، فقط گاهی از بود و نبود آدم های اطرافش خسته می شود
گاهی بی دلیل بغض می کند
گاهی بی هوا خاطراتش را می کاود به دنبال رد و نشانی از
یک پشت گرمی، یک کوه، یک تکیه گاه
گاهی دلش یک جفت گوش می خواهد که فقط بشنود
یک جفت چشم می خواهد که فقط ببیند
یک نگاه ساده به گفتن
یکی کنار تو هست، یکی تو را می فهمد، یکی هوایت را دارد
گاهی دلش یک راه دور می خواهد در یک جای دور
دور از تمام گذشته و حال و آینده
دور از خودش
گاهی دلش یک پلک زدن می خواهد به بیداری از یک خواب بد
به معجزه ی باران شدن یک ابر سیاه
به آرامش داشتن یک …
گاهی چیزهایی که از اختیار آدمی خارج است
بی اختیار سرش هوار می شود و کلافه اش می کند
گاهی گُم می شود در نداشته ها و نبودن ها و نتوانستن ها
جا می ماند روی نیمکت های خالی و صندلی های غبار گرفته
گاهی همه چیز را سیاه و سفید می بیند
و این گاهی ها که گذشت
باز می خندد، حرف می زند، فراموش می کند
گاهی، فقط گاهی …
ای به داد من رسیده تو روزهای خود شکستن
ای چراغ مهربونی تو شبهای وحشت من
ای تبلور حقیقت توی لحظههای تردید
تو شب و از من گرفتی تو من و دادی به خورشید
اگه باشی یا نباشی برای من تکیهگاهی
برای من که غریبم تو رفیقی جون پناهی
یاور همیشه مؤمن تو برو سفر سلامت
غم من نخور که دوری برای من شده عادت
ناجی عاطفه ی من شعرم از تو جون گرفته
رگ خشک بودن من از تن تو خون گرفته
اگه مدیون تو باشم اگه از تو باشه جونم
قدر اون لحظه نداره که من و دادی نشونم
وقتی شب، شب سفر بود توی کوچههای وحشت
وقتی هر سایه کسی بود واسه بردنم به ظلمت
وقتی هر ثانیه ی شب طپش هراس من بود
وقتی زخم خنجردوست بهترین لباس من بود
تو با دست مهربونی به تنم مرهم کشیدی
برام از روشنی گفتی پرده شب و دریدی
یاور همیشه مؤمن تو برو سفر سلامت
غم من نخور که دوری برای من شده عادت
ای طلوع اولین دوست ای رفیق آخر من
به سلامت سفرت خوش ای یگانه یاور من
مقصدت هرجا که باشه هر جای دنیا که باشی
اون ور مرز شقایق پشت لحظهها که باشی
خاطرت باشه که قلبت سپر بلای من بود
تنها دست تو رفیق دست بیریای من بود
یاور همیشه مؤمن تو برو سفر سلامت
غم من نخور که دوری برای من شده عادت
اینجا کلیک کنید.
یاور همیشه مومن/ داریوش