جعبه مطالب پیشنهادی ما

کاش میشد بچگی را زنده کردکودکی شد، کودکانه گریه کردشعر قهرقهر تا قیامت را سرودآن قیامت که دمی بیشتر نبودفاصله با کودکی هامان چه کرد؟کاش میشد بچگانه خنده کرد
دیدن مطلب
به تو عادت کرده بودم ای به من نزدیک تر از منای حضورم از تو تازه ای نگاهم از تو روشنبه تو عادت کرده بودم مثل گلبرگی به شبنممثل عاشقی ...
دیدن مطلبتو را میتوان شنید در این نغمه ها هنوزهمان همزبان جان همنغمه های دیلمانان آشنا هنوزقضا برفکند تیغ،تو افتادی از ستیغمنو این همه دریغ،در این تنگنا هنوزتنی مانده بر زمین،بر ...
دیدن مطلبخدا آن روزلبخند را به صورتت نقاشی کردو تو را به زمین فرستاددست هایتکم کم بوی پونه و بابونه گرفتو نفستعطر تمام شعرهای جهان را...تو از سیاره ای به نام ...
دیدن مطلب
میخواهماز دهان بیقرارِ یک فنجانبا تو چای بنوشمتا گاهی ...که تنهایی محزون با من میمانددر دریغای نبودنتطعم لبهایت را بچشم
دیدن مطلب
سکوت گریه کرد دیشبسکوت به خانه ام آمدسکوت سرزنشم دادو سکوت ساکت ماند سرانجامچشمانم را اشک پر کرده است
دیدن مطلب
منو حالا نوازش کن که این فرصت نره از دستشاید این آخرین باره که این احساس زیبا هستمنو حالا نوازش کن همین حالا که تب کردماگه لمسم کنی شاید به ...
دیدن مطلب
بهار پشت زمستان بهار پشت بهاردلم گرفت از این گردش و از این تکرارنفس کشیدن وقتی که استخوان به گلونگاه کردن وقتی که در نگاهت خاراگر به شهر روی طعنه ...
دیدن مطلب
می خواهند به من بباورانند جدایی را؛که رفته ای؛که فراموش کنم بودن ها را...باشد، فراموش...اما به همه بگوییدمن صندلی کنار دستم را به هیچ غریبه ای قرض نمی دهم ...!
دیدن مطلب
من خالی از عاطفه و خشمخالی از خویشی و غربتگیج و مبهوت بین بودن و نبودنعشق آخرین همسفر منمثل تو منو رها کردحالا دستام مونده و تنهایی محضای دریغ از ...
دیدن مطلب
پشت درهاي بسته عاشق دلشكسته داره هواي خوندنبا تو عزيز خسته با تو عزيز خستهدوست دارم عزيزم عاشقتم هنوزمنذار تا بيشتر از اين به پاي تو بسوزمآره خودم فداتم فداي ...
دیدن مطلب
دیدگاه های شما